شطحیات سپید...
خدایا ! تو در آن بالا بر قله الوهیت ، تنها چه میکنی ؟
ابدیت را بی نیازمندی ، بی چشم به راهی ، بی امید چگونه به پایان خواهی برد؟
ای که همه هستی از توست ، تو خود برای که هستی؟
چگونه هستی و نمی پرستی؟
چگونه میتوانم باورم کنم که تو نمیدانی که "پرستش" در قلب کوچک من ،
پرستنده خاکی و محتاج تو ، از همه آفرینش تو بزرگ تر است ،
خوب تر است ، عزیز تر است؟
چگونه نمیدانی که عبودیت از معبود بودن بهتر است؟
نمیدانی که ما از تو خوشبخت تریم؟
ای خدای بزرگ !
توکه برهر کاری توانایی !
چرا کسی را برای آنکه بدو عشق ورزی ، بپرستی
بر دامنش به نیاز چنگ زنی ، غرورت را بر قامت بلندش بشکنی ،
برایش باشی ، نمی آفرینی؟
ای توکه برهر کاری توانایی ، ای قادر متعال !
چرا چنین نمیکنی؟
مگر غرورها را برای آن نمی پروریم تا بر سر راه مسافری که
چشم به راه آمدنش هستیم قربانی کنیم؟
خدایا تو از چشم به راه کسی بودن نیز محرومی؟!
معلم شهید دکترعلی شریعتی
پس نوشت: این قطعه زیبا را از تازه ترین کتابی که انتشارات الهام از دکتر به نام "حرف هایی برای نگفتن" چاپ کرده انتخاب کردم.متاسفانه این روزها همه به نوعی به دکتر ظلم میکنند چه دوست چه دشمن،فضای وب پر شده از اشعار و شطحیات و جملات پاره پاره از دکتر که فقط بدرد پیامک و کلاس گذاشتن و روشنفکرمابی میخوره و همه هم از هم دیگه کپی میکنن(با گشت و گذار در وب افسوس میخورم که شریعتی رو که این پیروان نسل جدید دکتر ترسیم میکنن تا سطح یه شاعر بورژوای رمانتیست سانتیمانتال،پایین میارند) و تعجب میکنم کمتر کسی رو از پیروان شریعتی بزرگ میبینم که بپردازه به اون بعد اصلی پروژه دکتر که اون همون اسلامیات دکتر هستش اون هم با کارشناسی و خرج کردن دقت و حوصله و البته اجتهاد در اندیشه دکتر و نوزایی اندیشه و ادامه دادن این پروژه بزرگ رفرم دینی که به دست سید جمال کلید خورد و با عبده ها و اقبال ها و شریعتی ها و(البته سروش ها) ادامه یافت و همچنان نیز ادامه خوهد داشت و خود من هم همیشه اسلامیات دکتر رو سر لوحه و مانیفست خودم و این وبلاگ قرار دادم و دوست داشت و دارم که همواره حرف جدید و متناسب با زمانه برای دوستان بیان کنم و به زودی در راستای ارتقای هر چه بیشتر سطح کیفی این وبلاگ تغییراتی رو اعمال خواهم کرد،با عرض پوزش از دوستان،موفق باشید.
* برای گوش کردن به موسیقی وبلاگ از اینترنت اکسپلورر استفاده کنید.